- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز روزگار وفا خواهی؟ از تو این عجب است که در مکیدن خون تو روز و شب دو لب است
2 نداده است کسی را مراد دنیاپرست همیشه شوهر غداره جهان عزب است
3 زده جریب سرایی بتنگ و، زین غافل که پنج روز دگر خانه تو ده وجب است
4 بود تصدق ارباب بخل،وقت مرض عرق فشانی این خستگان، ز تاب تب است
5 چو خاک شو، که نسب میرسد بخاک ترا ترا بنای سخن چون همیشه بر نسب است؟
6 ز اشک ریزی شمعم، چو روز روشن شد که آب نخل دعا فیض گریه های شب است
7 به حال خود بنشین، کز جهان نبینی بد شفیع سیلی استاد، طفل را ادب است
8 نظر بسوی سبب ساز میکنی به چه روی؟ از اینکه چشم تو واعظ همیشه بر سبب است