- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهد نمک خمیر وجودت ز شور عشق نانیست این، که پخته شود در تنور عشق
2 بر خود زدن نه پایه هر سست همت است فرهاد کند جانی و، آن هم بزور عشق
3 چون سگ که اوفتد به نمک زار، دور نیست نفس پلید پاک شود گر بشور عشق
4 باید«بلن ترانی » صبح وصال ساخت ره گر دهند موسی دل را بطور عشق
5 مردی، بقوت تن تنها نمیشود سختی کشیدنست بجان، سنگ زور عشق
6 ره طی بگاو تاری رهرو نمیشود افتادگیست راحله راه دور عشق
7 روشن بشمع مهر نگردد سرای ما نبود چراغ کلبه ما غیر نور عشق
8 از فکرهای بیهده عشاق فارغند نبود غم زمانه حریف سرور عشق
9 بردار دست از همه، دامان دل بگیر بیکاری است واعظ کار ضرور عشق