چونی و چه باشد از جلال الدین محمد مولوی غزل 616

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

چونی و چه باشد چون تا قدر تو را داند

1 چونی و چه باشد چون تا قدر تو را داند جز پادشه بی‌چون قدر تو کجا داند

2 عالم ز تو پرنورست ای دلبر دور از تو حق تو زمین داند یا چرخ سما داند

3 این پرده نیلی را بادیست که جنباند این باد هوایی نی بادی که خدا داند

4 خرقه غم و شادی را دانی که که می‌دوزد وین خرقه ز دوزنده خود را چه جدا داند

5 اندر دل آیینه دانی که چه می‌تابد داند چه خیالست آن آن کس که صفا داند

6 شقه علم عالم هر چند که می‌رقصد چشم تو علم بیند جان تو هوا داند

7 وان کس که هوا را هم داند که چه بیچارست جز حضرت الاالله باقی همه لا داند

8 شمس الحق تبریزی این مکر که حق دارد بی مهره تو جانم کی نرد دغا داند

عکس نوشته
کامنت
comment