کی از لعل تو جان من بیک دیدن از اهلی شیرازی غزل 481

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

کی از لعل تو جان من بیک دیدن بیاساید

1 کی از لعل تو جان من بیک دیدن بیاساید بیا لب بر لب من نه که جان من بیاساید

2 ترا کاین گلشن خوبی بود از رخ چه کم گردد گر از نظاره مسکینی ازین گلشن بیاساید

3 تو در آسایش عیشی مدام از خرمن خوبی بهل تا خوشه چینی هم ازین خرمن بیاساید

4 چو بخت سبزت ایشمشاد قد داد این سرافرازی سزد کز سایه ات خلقی به پیرامن بیاساید

5 کنون کز عاشقی کارم همه عمرست خون خوردن عجب گر جان من یکدم ز خون خوردن بیاساید

6 جهان تیره را اهلی، که خواهد بی پریرویان مگر دیوانه‌ای خواهد که در گلشن بیاساید

7 دلا، گدای نظر شو که زر پرست چو گنج بخاک تیره فرو رفت اگرچه قارون شد

8 ز خار خار غم عشق ازین چمن اهلی شهید نرگس مخمور و لعل میگون شد

عکس نوشته
کامنت
comment