-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنکه برده ست دلم زلف پریشان اینست آنکه کشته ست مرا نرگس فتان اینست
2 آمد آن سرو خرامان و به خاکم بنشست وه که با جان رود، از سرو خرامان اینست
3 ز آشنایی خطرم باشد و می گفت حکیم دانم آن زود کش و دیر پشیمان اینست
4 گر غمی گیردت از کشتن من، عیب مگیر چه کنم خاصیت خون مسلمان اینست
5 من همی گویم سوز خود و تو می خندی آنکه بر سوخته ریزند نمک، آن، اینست
6 همه شب جان من است و غم خوبان تا روز عاقبت در سر ایشان رود ار، جان اینست
7 تیغ عشق است، محا باش نباشد خسرو سر تسلیم فرود آر که فرمان اینست