-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 هر کی در او نیست از این عشق رنگ نزد خدا نیست به جز چوب و سنگ
2 عشق برآورد ز هر سنگ آب عشق تراشید ز آیینه زنگ
3 کفر به جنگ آمد و ایمان به صلح عشق بزد آتش در صلح و جنگ
4 عشق گشاید دهن از بحر دل هر دو جهان را بخورد چون نهنگ
5 عشق چو شیرست نه مکر و نه ریو نیست گهی روبه و گاهی پلنگ
6 چونک مدد بر مدد آید ز عشق جان برهد از تن تاریک و تنگ
7 عشق ز آغاز همه حیرتست عقل در او خیره و جان گشته دنگ
8 در تبریزست دلم ای صبا خدمت ما را برسان بیدرنگ