-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکه با نرگس سرمست تو در کار آید روز وشب معتکف خانهٔ خمار آید
2 صوفی از زلف تو گر یک سر مودر یابد خرقه بفروشد و در حلقهٔ زنار آید
3 تو مپندار که از غایت زیبائی و لطف نقش روی تو در آئینه پندار آید
4 هر گره کز شکن زلف کژت بگشایند زو همه نالهٔ دلهای گرفتار آید
5 گر دم از دانهٔ خال تو زند مشک فروش سالها زو نفس نافهٔ تاتار آید
6 زلف سرگشته اگر سر ز خطت برگیرد همچو بخت من شوریده نگونسار آید
7 من اگر در نظر خلق نیایم سهلست مست کی در نظر مردم هشیار آید
8 عیب بلبل نتوان کردن اگر فصل بهار نرگست بیند و سرمست به گلزار آید
9 یوسف مصری ما را چو ببازار برند ای بسا جان عزیزش که خریدار آید
10 ذرهئی بیش نبیند ز من سوخته دل آفتاب من اگر بر سر دیوار آید
11 همچو خواجو نشود از می و مستی بیکار هر که با نرگس سرمست تو در کار آید