🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری
امیر معزی نیشابوری

هر آن عاقل‌که از امیر معزی نیشابوری قصیده 341

قصیده 341 ام از 742 قصاید

هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27

1 هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان نشایدکاو نپیوندد دل اندر خدمت سلطان

2 سلامت باد آنکس ‌کاو بهم پیوندد و بندد تن اندر خدمت سلطان دل اندر طاعت یزدان

3 همه شاهان همی نیک‌اختری جویند از این خدمت چه ‌در مشرق چه درمغرب چه در توران چه در ایران

4 چنین سلطان نبودست و نخواهد بود در عالم جمال دودهٔ جُغری پناه دودهٔ خاقان

5 همی فرمان برند او را دو فرمانبر به‌دوکشور یکی فرمانده غزنین یکی فرمانده توران

6 یکی‌را برمراد او سر اندر چنبر طاعت یکی را بر وفای او دل اندر عهدهٔ پیمان

7 چنین فرمان ز سلطانان کرا بودست در عالم چنین دولت ز جباران کرا بودست درکیهان

8 هر آن‌کس کاو ازین فرمان و این دولت خبر داد تعجب را همی‌گوید زهی دولت زهی فرمان

9 کجا خشمش رسد تیمارگیرد خانه‌ها یک سر کجا سهمش رسد دشوارگردد کارها یکسان

10 ولیکن چون کند رحمت زمهر و عفو اوگردد همه تیمارها شادی همه دشوارها آسان

11 همه‌بیگانگان را عفو و احسان‌است از این خسرو برادر باشد اولی‌تر به این عفو و به‌ این احسان

12 چو راضی گشت از او سلطان و راضی شد به‌ این خدمت سلامت یافت تا محشر سعادت یافت جاویدان

13 جه بهتر زانکه نزدیک چنین شاهی چنین میری نماید مدتی شاهی و باشد مدتی مهمان

14 چه خوش‌تر زانکه از یک اصل باشد تازه و خرم دو گلبن در یکی باغ و دو سرو اندر یکی بستان

15 ز شادُروان این حضرت یکی بوی بهشت آید کسی باید که بنشیند بر این فرخنده شادروان

16 کرا باشد شکیبایی ز دیدار چنین شاهی که از دیدار او در تن همی شادی فزاید جان

17 چنین‌ گفته است پیغمبر که دیدار شه عالم بود طاعت وزان طاعت فزاید قُوَّت ایمان

18 به ملک اندر چنین باید شه عادل که از عدلش همی در عالم عِلْوی بنازد جان نوشِرْوان

19 به هر روزی که نو گردد ببخشد کشور دیگر نه جودش را بود غایت نه ملکش را بود پایان

20 دراین معنی‌که من‌گفتم چو خورشیدست پنداری که بخشد نور و هرگز ناید اندر نور او نقصان

21 دو ابرند ای عجب‌گویی‌کف و تیغ جهانگیرش یکی در بزم زرافشان یکی در رزم خون‌افشان

22 یکی اندر سبب چون معجز عیسیّ‌بِنْ مریم یکی اندر صفت چون معجز موسی بن‌ عمران

23 شهنشاها جهاندارا به‌ میدان فتوح اندر تو داری گوی پیروزی گرفته در خم چوگان

24 هر آن چیزی‌که از اقبال موجودست ‌در عالم به معنی چون یکی نامه است و نام تو بر او عنوان

25 همیشه تاز تقدیر و قضای خالق‌اکبر همی باشد زمین ساکن همی باشد فلک‌گردان

26 زمین را بی‌رضای تو مبادا ساعتی تسکین فلک را بی‌مراد تو مبادا لحظه‌ای دَ‌وْران

27 نظام دین تازی را همیشه عزم تو حجت صلاح ملک باقی را همیشه تیغ تو برهان

امیر معزی نیشابوری از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
اثر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان قصیده 341 ام از 742 قصاید امیر معزی نیشابوری می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان

شاعر شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان چه کسی است ؟

شاعر شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان امیر معزی نیشابوری می باشد.

شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان چیست ؟

قالب شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان قصیده است

سبک شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان چیست ؟

سبک شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر هر آن عاقل‌که او بندد دل اندر طاعت یزدان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
امیر معزی نیشابوری

هر آن عاقل‌که از امیر معزی نیشابوری قصیده 341

قصیده 341 ام از 742 قصاید
بنر