- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکس به سخا زنده بود، مرگ ندارد شه کو همه را داد، کجا جامه گذارد؟
2 آش عجبی می پزد، از بهر خود آنکس کز خانه دلها به ستم دود برآرد
3 تاراج کند خانه عمر اهل ستم را درویش چو هنگام دعا دست برآرد
4 امروز چو درویش کسی نیست توانگر کو مرگ خوشی دارد، اگر هیچ ندارد
5 در مزرع ایام بده، تا بدهندت دهقان درود هیچ، ز تخمی که نکارد
6 واعظ چه بخود این همه سوزی ز غم مرگ آسوده شدن این همه اندیشه ندارد