-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که رخسار تو بیند به گلستان نرود هر که درد تو کشد از پی درمان نرود
2 آنکه در خانه دمی با تو به خلوت بنشست به تماشای گل و لاله و ریحان نرود
3 خضر اگر لعل روان بخش تو را دریابد بار دیگر به لب چشمهٔ حیوان نرود
4 گر نه امید لقای تو بود در جنّت هیچ عاشق به سوی روضهٔ رضوان نرود
5 مرد باید که ز شمشیر نگرداند روی گر نه از خانه همان به که به میدان نرود
6 هوسم بود که در کیش غمت کشته شوم لیکن این لاشه ضعیف است و به قربان نرود
7 در ازل بر دل ما عشق تو داغی بنهاد که غمش تا به ابد از دل بریان نرود
8 چند گفتی به هوس از پی دل چند روی عاشق دلشده چون از پی جانان نرود
9 نعمتالله ز الطاف تو گوید سخنی عاشق آن است که جز در پی جانان نرود