هر که او را به نور او بیند
1
هر که او را به نور او بیند
هر چه بیند همه نکو بیند
2
آنکه با ما نشست در دریا
عین ما دید و سو به سو بیند
3
روی غیری ندیده دیدهٔ ما
غیر چون نیست دیده چو بیند
4
هر که در آینه کند نظری
جان و جانانه روبرو بیند
5
چشم باریک بین سید ما
رشته یک توست کی دو تو بیند