اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی
اهلی شیرازی

هرکه برخاست ز سودای تو از اهلی شیرازی غزل 294

غزل 294 ام از 2632 غزلیات

هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست

1 هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست تا نیفکند بپای تو سر از پا ننشست

2 عرصه کوی تو صحرای قیامت باشد زانکه هرگز ز سر کوی تو غوغا ننشست

3 گرچه عمری بنشستم بسر راه امید جز سگ کوی تو کس با من شیدا ننشست

4 دل مجنون نه بدیوانگی از خلق رمید عقل او بود که با مردم دانا ننشست

5 داد طوفان سرشکم همه عالم بر باد در تنور دل من آتش سودا ننشست

6 گرد راهت به سر سرو سهی باد نشاند خاک پای تو کجا رفت که بالا ننشست

7 پهلوی خار کسی سرو سهی را ننشاند اهلی از یار مشو رنجه که با ما ننشست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست

شاعر شعر هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست چه کسی است ؟

شاعر شعر هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست اهلی شیرازی می باشد.

شعر هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست چیست ؟

قالب شعر هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست غزل است

مضمون اصلی شعر هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر