- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که راکن مکن هوش و خرد در کارست مشنو، از وی سخن عشق که او هشیارست
2 ای که بر جان ننهی منت تیر خوبان پای ازین دایره گرد آر که ره پر خارست
3 نامه گو باش سیه روی هم از رسوایی دل کشیدن ز خط خوش پسران دشوارست
4 ای مؤذن که مرا جانب مسجد خوانی کار خود کن که مرا با می و شاهد کارست
5 تن که بر وی نوزد باد هوایی، مرده ست دل که در وی نبود زندگیی، مردارست
6 غازی پیر کند ریش به خون سرخ و منم مفسد پیر و خضابم می چون گلنارست
7 از پی دارو در دیده کشد خلق شراب داروی دیده من خاک در خمارست
8 بت پرستم من گمره که تو زاهد خوانی وین که تسبیح به دستم نگری زنارست
9 خسروا، در دل افسرده نگیرد غم عشق هست جایی اثر سوز نمک کافگارست