هر که راکن مکن هوش و از امیرخسرو دهلوی غزل 240

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

هر که راکن مکن هوش و خرد در کارست

1 هر که راکن مکن هوش و خرد در کارست مشنو، از وی سخن عشق که او هشیارست

2 ای که بر جان ننهی منت تیر خوبان پای ازین دایره گرد آر که ره پر خارست

3 نامه گو باش سیه روی هم از رسوایی دل کشیدن ز خط خوش پسران دشوارست

4 ای مؤذن که مرا جانب مسجد خوانی کار خود کن که مرا با می و شاهد کارست

5 تن که بر وی نوزد باد هوایی، مرده ست دل که در وی نبود زندگیی، مردارست

6 غازی پیر کند ریش به خون سرخ و منم مفسد پیر و خضابم می چون گلنارست

7 از پی دارو در دیده کشد خلق شراب داروی دیده من خاک در خمارست

8 بت پرستم من گمره که تو زاهد خوانی وین که تسبیح به دستم نگری زنارست

9 خسروا، در دل افسرده نگیرد غم عشق هست جایی اثر سوز نمک کافگارست

عکس نوشته
کامنت
comment