هر که آن گل پا نهد در دیده از اهلی شیرازی غزل 1231

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک او

1 هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک او عاقبت شاخ گلی سر بر زند از خاک او

2 همچو آهو باز خواهم دیده را بعد از هلاک تا سر خود را بینم بسته فتراک او

3 آتش دوزخ ز آب کوثرم خوشتر بود گر بود در پیش چشمم روی آتشناک او

4 جان آنصاحب نظر آیینه عین دلست کز غبار دیگران دورست چشم پاک او

5 میشود دود دلم از سینه چونسروی بلند هر گه آرم در نظر سر و قد چالاک او

6 هر که در دل تلخی عشق است او را خوشگوار زهر باشد از لب نوشین لبان تریاک او

7 کس سخن نزدیک اهلی چونکند از ترک عشق زانکه دورست اینسخن بسیار از دراک او

عکس نوشته
کامنت
comment