هر که او با ما درین از شاه نعمت‌الله ولی غزل 258

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

هر که او با ما درین دریا نشست

1 هر که او با ما درین دریا نشست کی تواند لحظه ای بی ما نشست

2 از سر هر دو جهان برخاسته بر در یکتای بی همتا نشست

3 گرچه تنها بود و تنها جمع کرد آمد آن تنها و با تنها نشست

4 عقل رفت و زیر دست و پا فتاد عشق آمد سوی ما بالا نشست

5 تشنه ای آمد به سوی ما چو ما عین ما را دید و در دریا نشست

6 مجلس عشقست و ما مست و خراب خاطر رندان ما آنجا نشست

7 نعمت الله جام می جوید مدام چون تواند یک زمان از پا نشست

عکس نوشته
کامنت
comment