- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که او با ما درین دریا نشست کی تواند لحظه ای بی ما نشست
2 از سر هر دو جهان برخاسته بر در یکتای بی همتا نشست
3 گرچه تنها بود و تنها جمع کرد آمد آن تنها و با تنها نشست
4 عقل رفت و زیر دست و پا فتاد عشق آمد سوی ما بالا نشست
5 تشنه ای آمد به سوی ما چو ما عین ما را دید و در دریا نشست
6 مجلس عشقست و ما مست و خراب خاطر رندان ما آنجا نشست
7 نعمت الله جام می جوید مدام چون تواند یک زمان از پا نشست