هر کی از حلقه از جلال الدین محمد مولوی غزل 794

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

هر کی از حلقه ما جای دگر بگریزد

1 هر کی از حلقه ما جای دگر بگریزد همچنان باشد کز سمع و بصر بگریزد

2 زان خورد خون جگر عاشق زیرا شیر است شیردل کی بود آن کو ز جگر بگریزد

3 دل چو طوطی بود و جور دلارام شکر طوطیی دید کسی کو ز شکر بگریزد

4 پشه باشد که به هر باد مخالف برود دزد شب باشد کز نور قمر بگریزد

5 هر سری را که خدا خیره و کالیوه کند صدر جنت بهلد سوی سقر بگریزد

6 و آنک واقف بود از مرگ سوی مرگ گریخت سوی ملک ابد و تاج و کمر بگریزد

7 چون قضا گفت فلانی به سفر خواهد مرد آن کس از بیم اجل سوی سفر بگریزد

8 بس کن و صید مکن آنک نیرزد به شکار که خیال شب و شب هم ز سحر بگریزد

عکس نوشته
کامنت
comment