هرکه مست تو نشد جام شرابش از اهلی شیرازی غزل 455

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

هرکه مست تو نشد جام شرابش ندهند

1 هرکه مست تو نشد جام شرابش ندهند بخدا گر همه خضرست که آبش ندهند

2 صورت خوب تو کز دیده ما پنهان است گنج حسن است نشان جز بخرابش ندهند

3 وه که این سنگدلان صید جگر تشنه خود بکشند وز دم آبی به ثوابش ندهند

4 سخن ناصح ما نیست بجز توبه ز عشق گر سخن این بود آن به که جوابش ندهند

5 هر کرا باده دهند از لب خود نوش لبان جز دل سوخته خویش کبابش ندهند

6 خلوت تیره اهلی که تو دوزخ شمری خوش بهشتی است اگر خلق عذابش ندهند

7 در بند غم او جگرم سوخت چو اهلی با اینهمه چون پند نگیرم چه توان کرد؟

عکس نوشته
کامنت
comment