-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که چون ما غرقهٔ دریا بود واقف اسرار ذوق ما بود
2 در دو عالم هر که آن یک را شناخت عارف یکتای بی همتا بود
3 مجلس عشقست و ما مست و خراب صحبت رندان ما اینجا بود
4 دل به میخانه کشد عیبش مکن میل دل دایم سوی مأوا بود
5 مبتلائیم و بلا را طالبیم چون بلای خوش از آن بالا بود
6 چشم ما روشن به نور روی او است این چنین چشم خوشی بینا بود
7 نعمت الله رند و سرمستی خوش است گرچه با تنها بود تنها بود