کی از اسباب نیکی بدگهر از واعظ قزوینی غزل 238

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

کی از اسباب نیکی بدگهر فرخنده می‌گردد

1 کی از اسباب نیکی بدگهر فرخنده می‌گردد سگ درنده از سوزن کجا دوزنده می‌گردد

2 نکو از اختلاط بدکنش، بد می‌شود آخر چو با تیغ آب همدم می‌شود، بُرّنده می‌گردد

3 چمن تا گل نمی‌گردد، کجا گل می‌دهد ای دل؟ مخور غم، این کدورت‌ها در آخر خنده می‌گردد

4 خدا را بنده شو، گر در جهان آزادگی خواهی که ترک بندگی چون کرده کافر، بنده می‌گردد

5 عجب نبود حریص از مرگ این و آن کند شادی که چون سیماب میرد، کیمیاگر زنده می‌گردد

6 عجب دانم گذارد زردرویم خجلت عصیان که گردد سرخ‌رو هرکس که او شرمنده می‌گردد

7 فزاید قدرت از آمیزش روشندلان واعظ بلی از قطرهٔ آبی گهر ارزنده می‌گردد

عکس نوشته
کامنت
comment