1 کی ره سوی عشق عقل آگاه برد وان دلشده هم نه ره بدلخواه برد
2 این کعبه نه رهنما نه رهبر دارد حیران شده یی که گم شود راه برد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری بس دیده خاک ره شد کوچشم اعتباری
2 از جلوه های امکان چندانکه نقش بستم صورت نبست در دل شکل توگلعذاری
1 فراخ دستی گل داد عیش و مستی داد شکست کار دل غنچه تنگدستی داد
2 بهم عنانی عقل از غم جهان که رهد؟ خوش آنکه در غم عالم عنان بمستی داد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **