- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دغل کی بگزیند دل یارم یاری کی فریبد شه طرار مرا طراری
2 کی میان من و آن یار بگنجد مویی کی در آن گلشن و گلزار بخسپد ماری
3 عنکبوتی بتند پرده اغیار شود همچو صدیق و محمد من و او در غاری
4 گل صدبرگ ز رشک رخ او جامه درید حال گل چونک چنین است چه باشد خاری
5 هم بگویم دو سه بیتی که ندانی سر و پاش لیک بهر دل من ریش بجنبان کآری
6 بس طبیب است که هشیار کند مجنون را وین طبیبم نهلد در دو جهان هشیاری
7 آفتاب رخ او را حشم تیغ زنیم که نخواهیم به جز دیدن او ادراری
8 ما چو خورشیدپرستیم بر این بام رویم تا نپوشد رخ خورشید ز ما دیواری
9 کیست خورشید بگو شمس حق تبریزی که نگنجد صفتش در صحف گفتاری