به دغل کی از جلال الدین محمد مولوی غزل 2871

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

به دغل کی بگزیند دل یارم یاری

1 به دغل کی بگزیند دل یارم یاری کی فریبد شه طرار مرا طراری

2 کی میان من و آن یار بگنجد مویی کی در آن گلشن و گلزار بخسپد ماری

3 عنکبوتی بتند پرده اغیار شود همچو صدیق و محمد من و او در غاری

4 گل صدبرگ ز رشک رخ او جامه درید حال گل چونک چنین است چه باشد خاری

5 هم بگویم دو سه بیتی که ندانی سر و پاش لیک بهر دل من ریش بجنبان کآری

6 بس طبیب است که هشیار کند مجنون را وین طبیبم نهلد در دو جهان هشیاری

7 آفتاب رخ او را حشم تیغ زنیم که نخواهیم به جز دیدن او ادراری

8 ما چو خورشیدپرستیم بر این بام رویم تا نپوشد رخ خورشید ز ما دیواری

9 کیست خورشید بگو شمس حق تبریزی که نگنجد صفتش در صحف گفتاری

عکس نوشته
کامنت
comment