- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که میداند میِ شوق از چه جام است به جز چشمت که او مست مدام است
2 شراب ار با تو نو شد دل حلال است وگرنه این صفت بر وی حرام است
3 دلا بگذر ز خود کاندر ره عشق نخستین گفته ترک ننگ و نام است
4 بجز سودای ابروی تو دیگر همه کارِ مه نو ناتمام است
5 سر زلف تو را مرغی که داند کدام است و به در ماند که دام است
6 خیالی گر چو شمعی ز آتش دل نسوزی خویشتن را کار خام است