1 کسیکه او کند از کان که به میتین سیم مکن بر او بر بخشایش و مباش رحیم
1 من زارتر گریم همانا که او خاموش گرید زار و من با پجن
1 فغان ز دست ستمهای گنبد دوار فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
2 چه اعتبار بر این اختران نامعلوم چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
1 باران قطره قطره همی بارم ابروار هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
2 ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار