جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

چه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 69

غزل 69 ام از 6329 غزلیات

چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا

1 چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا ز روزن سر درآویزد چو قرص ماه خوش سیما

2 درآید جان فزای من گشاید دست و پای من که دستم بست و پایم هم کف هجران پابرجا

3 بدو گویم به جان تو که بی‌تو ای حیات جان نه شادم می‌کند عشرت نه مستم می‌کند صهبا

4 وگر از ناز او گوید برو از من چه می‌خواهی ز سودای تو می‌ترسم که پیوندد به من سودا

5 برم تیغ و کفن پیشش چو قربانی نهم گردن که از من دردسر داری مرا گردن بزن عمدا

6 تو می‌دانی که من بی‌تو نخواهم زندگانی را مرا مردن به از هجران به یزدان کاخرج الموتی

7 مرا باور نمی‌آمد که از بنده تو برگردی همی‌گفتم اراجیفست و بهتان گفته اعدا

8 تویی جان من و بی‌جان ندانم زیست من باری تویی چشم من و بی‌تو ندارم دیده بینا

9 رها کن این سخن‌ها را بزن مطرب یکی پرده رباب و دف به پیش آور اگر نبود تو را سرنا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا

شاعر شعر چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا چه کسی است ؟

شاعر شعر چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا چیست ؟

قالب شعر چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا غزل است

مضمون اصلی شعر چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر