-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به هرجا میفروزی چهره، آتشخانه میسازی به هر جانب نظر میافگنی، میخانه میسازی
2 نگار من به رنگ شعله، خشک و تر نمیدانی بهار من، به هرکس میرسی، دیوانه میسازی
3 نگه میدارد از دور، آتش حسنت اسیران را تو آن شمعی که فانوس از پر پروانه میسازی
4 به بیداری هم آن، چشم سیه در خواب میباشد مگر احوال بختم، پیش او افسانه میسازی؟!
5 نمیآمیزد آن زلف سیه از سرکشی با ما گرش از استخوان سینه ما شانه میسازی
6 ندانم آتش سوزنده یا سیل بهارانی که هرسو میخرامی، عالمی ویرانه میسازی
7 تو ای گنج روان عاشقان، از بس گرانقدری به هر ویرانهای پا میگذاری، خانه میسازی
8 من از بهر تو، با ناسازی ایام میسازم تو ای ناساز، میسازی به واعظ، یا نمیسازی؟!