هر جا که بنگری رخ او در تجلی از اهلی شیرازی غزل 198

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

هر جا که بنگری رخ او در تجلی است

1 هر جا که بنگری رخ او در تجلی است مجنون اگر شوی همه آفاق لیلی است

2 دور از توام بصورت و در معنیم قرین صورت تفاوتی نکند اصل معنی است

3 ما را که دل بطرفه غزالی گرفته انس مجنون صفت گریختن از خلق اولی است

4 گر سرو با تو لاف زد آزاده اش مخوان آزاده نیست هر که گرفتار دعوی است

5 پیش کسی که باده ز دست تو خورده است زهرست آب خضر اگر از دست عیسی است

6 مست تو گر ز کار جهان فرد شد چه شد بخت مجردان تو در کار عقبی است

7 گر پوست بر کنند ز صورت پرمست اورا چه غم که زنده دل از مغز معنی است

8 اهلی حریف مغبچه و جام می کسی است کورانه فکر دین و نه پروای دنیی است

عکس نوشته
کامنت
comment