کجا خبر بود از حال ما حبیبان از خواجوی کرمانی غزل 21

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

کجا خبر بود از حال ما حبیبان را

1 کجا خبر بود از حال ما حبیبان را که از مرض نبود آگهی طبیبان را

2 گر از بنفشه و سنبل وفا طلب دارند معینست که سوداست عندلیبان را

3 ز خوان مرحمت آنها که می‌دهند نصیب به تیغ کین ز چه رانند بی‌نصیبان را

4 اگر ز خاک محبان غبار برخیزد مؤآخذت نکند هیچکس حبیبان را

5 گذشت محمل و ما در خروش و ناله ولیک چه التفات ببانگ جرس نجیبان را

6 گهی که عاشق و معشوق را وصال بود گمان مبر که بود آگهی رقیبان را

7 میان لیلی و مجنون نه آن مواصلتست که اطلاع برآن اوفتد لبیبان را

8 عجب نباشد اگر در ادای خطبهٔ عشق مفارقت کند از تن روان خطیبان را

9 غریب نبود اگر یار آشنا خواجو مراد خویش مهیا کند غریبان را

عکس نوشته
کامنت
comment