- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجا خبر بود از حال ما حبیبان را که از مرض نبود آگهی طبیبان را
2 گر از بنفشه و سنبل وفا طلب دارند معینست که سوداست عندلیبان را
3 ز خوان مرحمت آنها که میدهند نصیب به تیغ کین ز چه رانند بینصیبان را
4 اگر ز خاک محبان غبار برخیزد مؤآخذت نکند هیچکس حبیبان را
5 گذشت محمل و ما در خروش و ناله ولیک چه التفات ببانگ جرس نجیبان را
6 گهی که عاشق و معشوق را وصال بود گمان مبر که بود آگهی رقیبان را
7 میان لیلی و مجنون نه آن مواصلتست که اطلاع برآن اوفتد لبیبان را
8 عجب نباشد اگر در ادای خطبهٔ عشق مفارقت کند از تن روان خطیبان را
9 غریب نبود اگر یار آشنا خواجو مراد خویش مهیا کند غریبان را