-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجا باز آید آن مرغی که با من همقفس بودی گهی فریاد خوان گشتی گهم فریاد رس بودی
2 از آن ترسم که صیادی بمکرش صید گرداند که او پرواز نتواند که دائم در قفس بودی
3 نمیدانم که بر برج که امشب آشیان دارد بدام آوردمی او را مرا گر زانکه کس بودی
4 چنان سرمست میگشتم ز آوازش که در شبها که یاد آوری از شحنه کرا بیم از عسس بودی
5 چه مرغی بلبل آوازی چه بلبل باز پروازی که این عنقای زرین بال پیشش چون مگس بودی
6 بگویم روشنت ماهی سریر حسن را شاهی که سرو ار راست میخواهی بر بالاش خس بودی
7 بجان گر دسترس بودی اسیر قید محنت را روان در پای شبرنگش فشاندن یکنفس بودی
8 درین وادی چه به بودی ز آه و ناله و زاری اگر خورشید هودج را غم از بانگ جرس بودی
9 گلندامی طلب خواجو که در خلوتگه رامین اگر هرگز نبودی گل جمال ویس بس بودی