1 ای نسیم سحر آرامگَهِ یار کجاست؟ منزلِ آن مَهِ عاشقکُشِ عیار کجاست؟
2 شبِ تار است و رَه وادیِ اِیمن در پیش آتش طور کجا؟ موعد دیدار کجاست؟
3 هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟
4 آن کَس است اهل بشارت که اشارت داند نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟
5 هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست؟
6 باز پرسید ز گیسویِ شِکَن در شِکَنَش کاین دل غمزده، سرگشته گرفتار، کجاست؟
7 عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو؟ دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست؟
8 ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیش، بی یار مهیا نشود یار کجاست؟
9 حافظ از بادِ خزان، در چمنِ دهر مَرَنج فکرِ معقول بفرما، گلِ بی خار کجاست؟
معنی شعر:
افسرده و ملول هستی و راز دار صادقی نداری که در دلت را به او بگویی از سرزنش سرزنشگران می ترسی، با روحیه ای قوی می توانی با مشکلات زندگی مقابله کنی و برآن ها چیره شوی