1 کجا بودی، بگو، ای سرو آزاد؟ که رویت دیدم و اقبال رو داد
2 به هر جانب همی رفتم ز مستی که ناگه چشم مستت بر من افتاد
3 لبت همشیره شد با جان شیرین بدانگونه که عشق و فتنه همزاد
4 مگردان روی، گر چه من خرابم که بوده ست این خرابه وقتی آباد
5 بگردان روی از من، گر توانی که من پا بستم و تو مرغ آزاد
6 تو نازک چون ز افغانم نرنجی که از فریاد کوه آید به فریاد
7 نصیحت گو، تو درد من ندانی که من در بسملم، تو مرغ آزاد
8 بدم چندین، چو خاکستر شد این دل که گرما خوردگان را خوش بود باد
9 چو با جان خواست رفتن یادش، ای دل رها کن تا بمیرم هم درین یاد
10 به کویش خاک شد بیچاره خسرو فدای خاک پای آن صنم باد