- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز این ابر بهاری از کجا آید همی؟ کز برای جان مسکینان بلا آید همی
2 من نخواهم زیست، این بو می شناسم کز کجاست خون من در گردنش، بر من چه ها آید همی
3 رو بگردان، ای صبا، بر من ببخشای و بیا کز تو بوی آن نگار آشنا آید همی
4 بوی گل گه گه که می آید، ز من جان می رود زانکه من می دانم و من کز کجا آید همی
5 یار حاضر، من نمی دانم ز بیهوشی خویش کوست این یا می رسد یا رفت یا آید همی
6 صبر فرمایند و من بیخود که درد عشق را دل که رفت از جای خود، کمتر به جا آید همی
7 خلق گوید، خسروا، غم کشت، از خود یاد کن در چنین اندیشه یاد خود کرا آید همی؟