- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فضای دل خلاص از خار خار غم کجا گردد؟ ز چنگ خاربن، دامان صحرا کی رها گردد؟
2 طلب پیش کریمان، احتیاج سائلان باشد چو کف از سیم وزر خالی شود، دست دعا گردد
3 ندارند از ته دل الفتی اهل جهان باهم مگر در خواب مژگانی بمژگان آشنا گردد
4 تلاش پایه عزت، ز بیشرمی نمی آید نهال سربلندی سبز از آب حیا گردد
5 دگر با هیچ کس از نیک و بد الفت نمیگیرد اگر با شیوه بیگانگی کس آشنا گردد
6 غم روزی مخور بیهوده تا جان در بدن داری که تا جاریست آب زندگی این آسیا گردد
7 بود دنیا و عقبی همچو پشت و روی آیینه کدورتهای اینجانب در آنجانب صفا گردد
8 ز پا افتادگان را دستگیری کن کنون واعظ که در افتادگی این دستگیریها عصا گردد