کجایی ساقیا می ده مدامم از عطار نیشابوری غزل 546

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

کجایی ساقیا می ده مدامم

1 کجایی ساقیا می ده مدامم که من از جان غلامت را غلامم

2 میم در ده تهی دستم چه داری که از خون جگر پر گشت جامم

3 چه می‌خواهی ز جانم ای سمن بر که من بی روی تو خسته روانم

4 چو بر جانم زدی شمشیر عشقت تمامم کن که رندی ناتمامم

5 گهم زاهد همی خوانند و گه رند من مسکین ندانم تا کدامم

6 ز ننگ من نگوید نام من کس چو من مردم چه مرد ننگ و نامم

7 ز من چو شمع تا یک ذره باقی است نخواهد بود جز آتش مقامم

8 مرا جز سوختن کاری دگر نیست بیا تا خوش بسوزم زانکه خامم

9 دل عطار مرغی دانه چین است دریغ افتد چنین مرغی به دامم

عکس نوشته
کامنت
comment