کجایی، ای به فدای از امیرخسرو دهلوی غزل 1428

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

کجایی، ای به فدای تو گشته جان و جهانم

1 کجایی، ای به فدای تو گشته جان و جهانم بیا بیا که جدا بودن از تو می نتوانم

2 صبا سلام تو آرد، ولی به من نرساند که در غلط فتد از دیدنم، از آنکه نه آنم

3 شدم ز دست تو و هم عنان تو نگرفتم فتاد دیده به رویت، ز دست رفت عنانم

4 دلم بری و بگویی «مگو» من این به که گویم؟ مر کشی و ندانی، ندانم این ز که دانم!

5 در آب دیده تنم غرقه گشت و آه نکردم ز تیر هم چه گشاید، چو نم گرفت کمانم

6 ز گریه رشته جان پر گره شد و دم سردم گره گرفته به صد حیله می رسد به دهانم

7 بسوخت خسرو مسکین در آرزوی لب تو ببخش از پی تسکین دو شربتی هم از آنم

عکس نوشته
کامنت
comment