هر زمان عشقی ز نو از شاه نعمت‌الله ولی غزل 519

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

هر زمان عشقی ز نو پیدا شود

1 هر زمان عشقی ز نو پیدا شود هر نفس جانی دگر شیدا شود

2 چون درآید در شمار عارفان در سواد ملک دل غوغا شود

3 چون برآید آفتاب مهر او جان و دل چون ذره ناپیدا شود

4 گر ز پیش دیده بردارد نقاب چشم نابینای ما بینا شود

5 غرقه شو در بحر عشقش کز یقین قطره با دریا شود دریا شود

6 دست با او در کمر بازی کند کو به عشقش می برد بی پا شود

7 سید ما چون سخن گوید ز حق نعمت الله این چنین گویا شود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر