جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

چون از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2610

غزل 2610 ام از 6329 غزلیات

چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی

1 چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی از بهر خدا بشنو فریاد و علی اللهی

2 در روح نظر کردم بی‌رنگ چو آبی بود ناگاه پدید آمد در آب چنان ماهی

3 آن آب به جوش آمد هستی به خروش آمد تا واشد و دریا شد این عالم چون چاهی

4 دیدم که فراز آمد دریا و بشد قطره من قطره و او قطره گشتیم چو همراهی

5 چون پیشترک رفتم دریا شد و بگرفتم او قطره شده دریا من قطره شده گاهی

6 پیش آی تو دریا را نظاره بکن ما را باشد که تو هم افتی در مکر شهنشاهی

7 آبی است به زیرش مه آبی است به زیرش که او چشم چنین بندد چون جادو دلخواهی

8 با لعل تو کی جویم من ملک بدخشان را چاه و رسن زلفت والله که به از جاهی

9 از غمزه جادواش شمس الحق تبریزی در سحر نمی‌بندد جز سینه آگاهی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی

شاعر شعر چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی چه کسی است ؟

شاعر شعر چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی چیست ؟

قالب شعر چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی غزل است

مضمون اصلی شعر چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر