چون آن بت از سر کو با از امیرخسرو دهلوی غزل 891

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

چون آن بت از سر کو با هزار ناز برآید

1 چون آن بت از سر کو با هزار ناز برآید ز خلق هر طرفی آه جانگداز بر آید

2 ز تندباد جگرها مرا درونه بلرزد گلی که بر سر آن سرو سرفراز برآید

3 مرا نهال قدش بر جگر نشست بدانسان که گر هزار پیش برکنند، باز برآید

4 به یاد آن قد و قامت سرشک لعل دو چشمم به هر زمین که بریزد، درخت ناز برآید

5 چو پشت دست گزم از فسون و حیرت رویش فسون و حیرتم از نقش های گاز بر آید

6 عجب مدار ز باران عشق و تخم محبت چو سبزه از گل محمود اگر ایاز بر آید

7 نماز نیست مرا جز به سوی بت نه همانا که کار خسرو گمره از آن نماز بر آید

عکس نوشته
کامنت
comment