سر بزینت کی فرود آرد تن رنجور از واعظ قزوینی غزل 70

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

سر بزینت کی فرود آرد تن رنجور ما؟

1 سر بزینت کی فرود آرد تن رنجور ما؟ تن به سامان کی دهد هرگز، سر پرشور ما؟

2 برنمی خیزد ز نرمی از شکست ما صدا هست این نعمت بجای کاسه فغفور ما

3 پیش ما سودای مجنون کی تواند شد سفید؟ بحر چون گرداب می پیچد بخود از شور ما

4 ما شه ملک رضائیم و سپاه ماست غم نیست غیر از ما هرچه میخواهد شود دستور ما

5 بود خاطر ریش از خاطر هوسها، لیک شد دست بر خاطر نهادن مرهم کافور ما

6 بود هر روزی ز ما کبریت احمر، حیف سوخت شمع داغی برنکرد از وی دل بینور ما؟

7 با که گردم آشنا واعظ کز ابنای زمان کس نمی داند نمک خوردن بجز ناسور ما!

عکس نوشته
کامنت
comment