- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زندهٔ عشق تو آب زندگانی کی خورد عاشق رویت غم جان و جوانی کی خورد
2 هر که خورد از جام دولت درد دردت قطرهای تا که جان دارد شراب شادمانی کی خورد
3 جان چو باقی شد ز خورشید جمالت تا ابد ذرهای اندوه این زندان فانی کی خورد
4 گر فصیح عالمی باشد به پیش عشق تو تا نه لال آید زلال جاودانی کی خورد
5 دل که عشقت یافت بیرون آمد از بار دو کون هر که سلطان شد قفای پاسبانی کی خورد
6 هر کسی گوید شرابی خوردهام از دست دوست پادشه با هر گدایی دوستگانی کی خورد
7 جان ما چون نوشداروی یقین عشق خورد با یقین عشق ز هر بد گمانی کی خورد
8 چون دل عطار در عشقت غم صد جان نخورد پس غم این تنگ جای استخوانی کی خورد