-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نام سرچشمه حیوان چه بری با دهنش؟ سخن قند، مگو با لب شکر شکنش
2 گر زند با دهنش پسته ز بی مغزی لاف هر که بیند شکند با لب و دندان دهنش
3 ای صبا، گوی ز من غنچه تر دامن را چیست آن غنچه که پنهان شده در پیرهنش؟
4 دوش جستم ز دهانش خبر آب حیات گفت، باید طلبید از لب شیرین منش
5 گر شود در غم تو چهره عاشق کاهی باز گلگون کند از خون دل خویشتنش
6 زلف کج طبع تو هندوی بلاانگیز است چشم سرمست تو ترکی ست که یغماست فنش
7 روز و شب وصف رخ خوب تو گوید خسرو تا چه طوطی ست که از آینه باشد سخنش