- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرچه نشان کنی تویی، راه نشان نمیبرد وآنچه نشانپذیر نی، این سخن آن نمیبرد
2 گفت زبان ز سر بنه خاک بباش و سر بنه زانک ز لطف این سخن، گفت زبان نمیبرد
3 در دل مرد جوهری است از دوجهان برون شده پی چو بکردهاند گم کس پی آن نمیبرد
4 ماه رخا رخ تو را پی نبرد به هیچ روی هر که به ذوق نیستی راه به جان نمیبرد
5 زنده بمردم از غمت خام بسوختم ز تو تا به کی این فغان برم نیز فغان نمیبرد
6 یک سر موی ازین سخن باز نیاید آن کسی کو بدر تو عقل را موی کشان نمیبرد
7 آنچه فرید یافتست از ره عشق ساعتی هیچ کسی به عمر خود با سر آن نمیبرد