-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به هر طرف که نظر می کنم توئی منظور که دیده است چنین فاش این چنین مستور
2 ز لطف تو نظری یافتم شدی ناظر چه جای من که توئی ناظر و توئی منظور
3 چو نیست در دو جهان جز یکی کراست وصال عجب بود که یکی از یکی بود مستور
4 به نور طلعت او روشن است دیدهٔ من ببین که در همه عالم جز او که دارد نور
5 ز ذوق گفته ام این شعر بشنو از سر ذوق کسی که ذوق ندارد ز بزم ما گو دور
6 مقام اهل دلانست صحبت جانم چه جای روضهٔ رضوان چه قدر حور و قصور
7 حریف سیدم و ساقی خراباتم مدام عاشق مستم نه عاقل مخمور