به هرحسنی که می از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1359

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

به هرحسنی که می بینم جمالش می نماید رو

1 به هرحسنی که می بینم جمالش می نماید رو به معنی دو یکی یابم به صورت گر چه باشد دو

2 به من گر شاهد معنی نماید رو به صد صورت به صد صورت مرا حسنی نماید روی او نیکو

3 بیا تو آینه بردار و روی خود در آن بنما که تمثال جمال او شود روشن به چشم تو

4 اگر در خواب و بیداری وگر مستی و هشیاری خیالش نقش می بندم نمی باشم دمی با او

5 تو لطف ساقی ما بین که هر دم می دهد جامی در آنجا از صفای می به رندان می نماید رو

6 بیا ای مطرب خوشخوان که شعری گفته ام خوش خوش قبولش کن ز من قولی برو صورت خوشی می گو

7 بسی رندان و سرمستان که دیدی یا شنیدستی ولیکن در همه عالم یکی چون نعمت الله کو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر