1 چه وزن ماه سما را برابر رویت که آفتاب فلک نیست هم ترازویت
2 برابری نکند با تو آفتاب، اگر هزار بار برابر کنند با رویت
3 دو زلف تو ز پس گوشهات دانی چیست؟ دو زاغ، لیک از آن کمان ابرویت
4 ز تشنگان لبت شربتی دریغ مدار کنون که آب لطافت روانست در جویت
5 شب فراق درازست، من، نمی دانم که مبتلای شبم یا از آن گیسویت
6 شبم چگونه نباشد دراز از هجران که هیچ می نتوانم گسست از مویت
7 برون جه از کف غم، خسروا، چو تیر از شست کمان عشق مکش، نیست چون به بازویت