-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر از بهر هوس باید چو خالی گشت سر چه بود چو جان بهر نظر باشد روان بینظر چه بود
2 نظر در روی شه باید چو آن نبود چه را شاید سفر از خویشتن باید چو با خویشی سفر چه بود
3 مرا پرسید صفرایی که گر مرد شکرخایی کمر بندم چو نی پیشت اگر گویی شکر چه بود
4 بگفتم بهترین چیزی ولیکن پیش غیر تو که تو ابله شکر بینی و گویی زین بتر چه بود
5 ازیرا اصل جسم تو ز زهر قاتل افتادست سقر بودست اصل تو نداند جز سقر چه بود
6 جهان و عقل کلی را ز عقل جزو چون بینی در آن دریای خون آشام عقل مختصر چه بود
7 دو سه سطرست که میخوانی ز سر تا پا و پا تا سر دگر کاری نداری تو وگر نه پا و سر چه بود
8 چو کور افتاد چشم دل چو گوش از ثقل شد پرگل به غیر خانه وسواس جای کور و کر چه بود