- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه تیر بود که چشم تو ناگهان انداخت؟ که برنشانه دلهای عاشقان انداخت
2 شمایل قند رعنا و طبع موزونت هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت
3 کمال حسن تو جایی رسید در عالم که خلق را به دو خورشید در گمان انداخت
4 وفا و مهر تو، ای یار بی وفا، ما را جدا ز خدمت یاران و دوستان انداخت
5 به هر نفس غم عشقت هزار تیر بلا به نزد خسرو مسکین ناتوان انداخت