با فتنه چشم تو چه تدبیر از اهلی شیرازی غزل 733

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد

1 با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد خوابم نه چنان است که تعبیر توان کرد

2 باز آی و نگهدار دلم را که ز هجرت مجنون نه چنانشد که بزنجیر توان کرد

3 ب مصحفرخسار تو ریحان خط سبز آن سحر نپرداخت که تفسیر توان کرد

4 گر حکم بکشتن کنی ام چاره هلاک است حکم تو نه آن است که تغییر توان کرد

5 این قصه محال است که افسانه و افسون هرگز پری یی همچو تو تسخیر توان کرد

6 مارا بجز از تیر دعا هیچ بکف نیست کی مرغ هوس صید بدین تیر توان کرد

7 اهلی ز فراق تو بجان باز نماند آنروز کزین مرحله شبگیر توان کرد

عکس نوشته
کامنت
comment