- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد خوابم نه چنان است که تعبیر توان کرد
2 باز آی و نگهدار دلم را که ز هجرت مجنون نه چنانشد که بزنجیر توان کرد
3 ب مصحفرخسار تو ریحان خط سبز آن سحر نپرداخت که تفسیر توان کرد
4 گر حکم بکشتن کنی ام چاره هلاک است حکم تو نه آن است که تغییر توان کرد
5 این قصه محال است که افسانه و افسون هرگز پری یی همچو تو تسخیر توان کرد
6 مارا بجز از تیر دعا هیچ بکف نیست کی مرغ هوس صید بدین تیر توان کرد
7 اهلی ز فراق تو بجان باز نماند آنروز کزین مرحله شبگیر توان کرد