محبوب من چه حاجت گفتن بود از اهلی شیرازی غزل 192

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

محبوب من چه حاجت گفتن بود که کیست

1 محبوب من چه حاجت گفتن بود که کیست چون آفتاب بر همه روشن بود که کیست

2 کوته نظر مشاهده برق عیش کرد ما را نظر به سوخته خرمن بود که کیست

3 حاجت به قصه نیست که در دل که خانه ساخت کو خود عیان ز چاک دل من بود که کیست

4 چون پوشم آن حریف که همسایه را چو شمع روشن ز روشنایی روزن بود که کیست

5 دشمن به طعنه گفت که اهلی ترا که سوخت؟ ظاهر هم از حکایت دشمن بود که کیست

6 جایی که زلیخا نکند ناله ز یوسف زن بهتر از آن مرد که نالد ز جفایت

7 اهلی، به گدایی ز تو خرسند شد اما شاهنشه حسنی چه غم از حال گدایت

عکس نوشته
کامنت
comment