-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز وی چه باشد کز اجل اندررباید کل ما صد جان برافشانم بر او گویم هنییا مرحبا
2 رقصان سوی گردون شوم زان جا سوی بیچون شوم صبر و قرارم بردهای ای میزبان زوتر بیا
3 از مه ستاره میبری تو پاره پاره میبری گه شیرخواره میبری گه میکشانی دایه را
4 دارم دلی همچون جهان تا میکشد کوه گران من که کشم که کی کشم زین کاهدان واخر مرا
5 گر موی من چون شیر شد از شوق مردن پیر شد من آردم گندم نیم چون آمدم در آسیا
6 در آسیا گندم رود کز سنبله زادست او زاده مهم نی سنبله در آسیا باشم چرا
7 نی نی فتد در آسیا هم نور مه از روزنی زان جا به سوی مه رود نی در دکان نانبا
8 با عقل خود گر جفتمی من گفتنیها گفتمی خاموش کن تا نشنود این قصه را باد هوا