-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شمشاد چیست تا کند آن زلف شانه اش؟! آیینه کیست؟ تا تو نهی پا به خانه اش
2 آن رنگ دلفروز که من دیده ام ز تو هرکس تو را برد، فتد آتش بخانه اش
3 گر بگذری ز کشت، بآن خال عنبرین بیرون چو مور، میدود از خاک دانه اش
4 جز بخت من، کسی ز دیار تو برنگشت هر قاصدی که سوی تو کردم روانه اش
5 از بسکه زنگ از دل و دیوار و در بری هر جا که پا نهی، کنی آیینه بخانه اش
6 واعظ ز یمن فقر، بهر محفلی که رفت بالانشین صدر شود آستانه اش